گفتگو با پسری که‌ مادرش را آتش زد
زمان کنونی: ۹-فروردين-۰۳, ۰۸:۵۱ عصر
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: ALI
آخرین ارسال: ALI
پاسخ ها 1
بازدید 6352

ارسال پاسخ  ارسال موضوع 
گفتگو با پسری که‌ مادرش را آتش زد
نویسنده پیام
کاربر جدید
*

وضعيت : آفلاین
ارسال‌ها: 23
تاریخ عضویت: دي ۱۳۴۸

اعتبار: 0
محل سکونت


بازي مورد علاقه
تیم محبوب
حالت من

سپاس ها 0
سپاس شده 0 بار در 0 ارسال

سطح: 3
اعتبار: 0 / 63
مهارت: 7 / 10,004
تجربه: 52 / 100

ارسال: #1
news گفتگو با پسری که‌ مادرش را آتش زد
گزارشی که پرستاران به ماموران دادند، آغاز پرونده‌ای شد که آیدین را متهم
به آتش زدن مادرش کرد. تحقیقات پلیسی نشان داد این جوان در پی درگیری با
خواهرش عصبانی شده و بنزین را روی چراغ خوراک‌پزی ریخته و باعث آتش گرفتن و
در نهایت مرگ مادرش شده است. «آیدین» که در شعبه 74 دادگاه کیفری استان
تهران به ریاست قاضی اصغر عبدالهی محاکمه شد، وقتی پشت میز محاکمه قرار
گرفت ادعا کرد مادرش را به قتل نرسانده و آتش گرفتن این زن فقط یک اتفاق
بوده است.

اما نماینده دادستان تهران نظر دیگری دارد. او می‌گوید:
وقتی به پلیس خبر رسید زن میانسالی به بیمارستان آورده شده که بشدت دچار
سوختگی شده و این سوختگی با بنزین بوده است، ماموران بلافاصله خود را به
محل رساندند و تحقیقات خود را آغاز کردند و متوجه شدند کسی که باعث آتش
گرفتن این زن شده، پسرش آیدین بوده است. البته آیدین هم به آتش زدن مادرش
اعتراف کرد و گفت چون از دست او عصبانی شده خانه را آتش زده و در پی آن
مادرش هم سوخته است. او اعتراف کرد، عصبانیتش به خاطر این بود که مادرش به
نیت آشتی دادن او و خواهرش مهمان دعوت کرده بود و آیدین هم به همین خاطر
عصبانی شده و خانه را آتش زده بود.

او در دادسرا گفته است: خواهرم
کاری کرد که مرا بازداشت کنند و به زندان بیندازند. او مخفیگاه مرا به
همسر سابقم نشان داده بود و همسرم هم با پلیس آمد و بازداشتم کرد. چراکه
حکم جلبم را گرفته بود تا مهریه‌اش را بدهم. وقتی مادرم گفت بالاخره همه
چیز تمام شد و حالا باید کاری کنی که کینه‌ها از بین برود و من فهمیدم
خواهرم را دعوت کرده تا آشتی کنیم، عصبانی شدم و بنزین را روی چراغ
خوراک‌پزی که وسط اتاق بود ریختم و خانه آتش گرفت و مادرم هم سوخت.

نماینده
دادستان می‌گوید: البته آیدین در اعترافات آخرش حرفش را تغییر داد و گفت
پیت بنزین از دستش رها شده و روی چراغ خوراک‌پزی افتاده و خانه آتش گرفته
است. به هر حال به نظر نمی‌رسد این گفته‌ها درست باشد. البته اولیای‌دم
رضایت دادند، اما جنبه عمومی جرم باقی است و ما هم از دادگاه درخواست صدور
حکم قانونی در این خصوص کردیم.

عاشق مادرم بودم

آیدین گفته‌های نماینده دادستان را قبول ندارد و می‌گوید هیچ عمدی در آتش زدن مادرش نداشته و او را بسیار دوست داشته است.

توضیح بده چه اتفاقی افتاد که مادرت را آتش زدی؟

من
این کار را نکردم و خیلی هم از این اتفاق ناراحتم. من اصلا قصد آتش زدن
مادرم را نداشتم. او از من خواست پیت بنزین را به پشت‌بام ببرم چون مهمان
داشتیم. من هم پیت را دستم گرفتم و داشتم به سمت پشت‌بام می‌رفتم که پایم
لیز خورد و به زمین افتادم. پیت بنزین از دستم افتاد و بنزین روی چراغ
خوراک‌پزی ریخت. خانه آتش گرفت و مادرم سوخت. من اصلا قصد کشتن مادرم را
نداشتم.

چه کسی او را به بیمارستان رساند؟

من و پدرم خیلی سریع او را به بیمارستان رساندیم و او بستری شد. البته دکترها گفتند که امیدی نیست و درصد سوختگی خیلی بالاست.

ماجرای مشکلی که با خواهرت داشتی چه بود؟

من
با همسر اولم مشکل داشتم و در آستانه جدایی بودیم. همسرم مهریه‌اش را اجرا
گذاشته بود و همه آن را یکجا می‌خواست، ولی من نداشتم که بدهم. حکم جلب
گرفته بود و من هم خودم را مخفی کرده بودم. خواهرم به او گفته بود که کجا
هستم و همین موضوع باعث شد تا با خواهرم دعوا کنم و با هم مشکل پیدا کنیم.

آن طور که در پرونده آمده آن روز مادرت مهمانی ترتیب داده بود که با هم آشتی کنید. درست است؟

بله
قرار بود همه دور هم جمع شویم و کدورت‌ها کنار برود. مادرم می‌گفت خواهرت
اشتباه کرده و تو باید او را ببخشی. من دوست نداشتم با خواهرم آشتی کنم.

به همین خاطر هم عصبانی شدی و خانه را آتش زدی؟

من
که توضیح دادم آتش‌سوزی عمدی نبود. درست است که ناراحت بودم، اما نه در
حدی که دست به چنین کاری بزنم. اگر تا این حد از خواهرم کینه داشتم،
می‌توانستم از خانه بیرون بروم نه این که آنجا را آتش بزنم و باعث مرگ
مادرم بشوم.

رابطه‌ات با مادرت چطور بود؟

مادرم را دوست
داشتم و عاشقش بودم. هیچ کس در زندگی من جای او را نمی‌گیرد. اعضای
خانواده‌ام می‌توانند شهادت دهند من چقدر او را دوست داشتم و چقدر به او
رسیدگی می‌کردم. من به دعای مادر و نفرین مادر خیلی اعتقاد دارم. همیشه از
این که دلش را بشکنم و باعث شوم نفرینم کند، نگران بودم. به همین خاطر هیچ
وقت آزارش نمی‌دادم و هر کاری از من می‌خواست انجام می‌دادم.

در حال حاضر همسر داری؟

از
همسر اولم که جدا شدم با زن دیگری ازدواج کردم. با او رابطه خوبی داشتم و
زندگی​مان خوب بود تا این که به جرم قتل بازداشت شدم. زمانی که من بازداشت
شدم همسرم باردار بود. فرزندم به دنیا آمد در حالی که من در زندان بودم.
حالا یک سال و نیم دارد و حرف می‌زند. بابا می‌گوید، اما من نیستم که او را
در آغوش بگیرم و به او محبت کنم. از این اتفاق خیلی ناراحتم.

فرزندت را تا به حال دیده‌ای؟

او را در راهروهای دادگاه می‌بینم و گاهی هم همسرم او را با خودش به زندان می‌آورد.

اولیای‌دم رضایت دادند و تو به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه می‌شوی. فکر می‌کنی چه حکمی در انتظار توست؟

با
این که دادستان علیه من شکایت کرده است، اما اعضای خانواده‌ام مرا
بخشیده‌اند و راضی به زندانی شدنم نیستند. پدرم در دادگاه درخواست کرد
آزادم کنند و برای قضات توضیح داد که من به عمد این کار را نکردم. امیدوارم
قضات شرایطم را در نظر بگیرند و با توجه به این که 2 سال است زندانی هستم،
آزادم کنند. امیدوارم طوری حکم دهند که زن و فرزندم بیشتر از این آسیب
نبینند و بتوانم هرچه زودتر سر خانه و زندگی‌ام برگردم. راستش را بخواهید
من هزینه زندگی پدرم را می‌دادم و حالا که زندانی شدم، او هم خیلی سختی
می‌کشد.

رابطه‌ات با خواهرت چطور است؟

با هم حرف
می‌زنیم. او هم به دادگاه آمده بود و برای قضات توضیح داد که چه اتفاقی
افتاد و حتی گفت که مادرم در بیمارستان از او خواسته هیچ‌ شکایتی علیه من
مطرح نکنند.

آیدین مادرش را آتش نزد

پدر آیدین می‌گوید
روز حادثه در خانه حاضر بوده و حاضر است شهادت دهد پسرش به عمد خانه را آتش
نزده است. او می‌گوید: آن روز قرار بود همه بچه‌هایم در خانه ما جمع شوند.
همسر آیدین تازه جدا شده بود و پسرم وضعیت روحی خوبی نداشت. مادرش سعی
می‌کرد کاری کند که او آرام شود. به همین خاطر هم مهمانی گرفته بود. آن روز
وقتی آیدین فهمید قرار است خواهرش هم بیاید، ناراحت شد و اعتراض کرد، اما
آنقدر عصبانی نشد که خانه را آتش بزند. کمی غرغر کرد و بعد رفت به اتاق.
مادرش او را صدا زد که پیت بنزین را به پشت‌بام ببرد. آیدین آمد تا کاری که
مادرش گفته‌ را انجام دهد. من داشتم نماز می‌خواندم فاصله کمی از آنها
داشتم. یکدفعه پایش لیز خورد و افتاد. پیت بنزین هم از دستش افتاد و خانه
آتش گرفت.

او در مورد این که چطور شد همسرش هم آتش گرفت، می‌گوید:
همسرم نزدیک چراغ خوراک‌پزی بود. یکدفعه همه جا شعله‌ور شد و او هم آتش
گرفت. آیدین به عمد این کار را نکرد. اتفاقا خیلی سریع پتو دور مادرش پیچید
و او را خاموش کرد و همین هم باعث شد تا دستش هم بسوزد. بعد هم بلافاصله
او را به بیمارستان رساند.

این مرد در مورد گفته‌های همسرش در
بیمارستان می‌گوید: از ما خواست شکایتی نکنیم. گفت حلالتان نمی‌کنم اگر
پسرم را به زندان بیندازید. او به عمد این کار را نکرد و شما هم نباید
اذیتش کنید. راضی نیستم حتی یک روز هم زندانی شود. البته همسرم درست می‌گفت
آیدین به عمد این کار را نکرد و من هم شاهد بودم.

پدر آیدین
می‌گوید فرزندش پسر صالحی بوده و خیلی به پدر و مادرش رسیدگی می‌کرد. او
می‌گوید: پسرم خرجی من و مادرش را می‌داد. حتی زمانی که خیلی گرفتار بود ما
را فراموش نمی‌کرد و می‌گفت مشکلاتش باعث نمی‌شود ما را فراموش کند. من
بجز آیدین یک پسر دیگر هم دارم، اما او خیلی به ما رسیدگی نمی‌کند و آیدین
است که به همه کار ما می‌رسد. پسرم راننده بود و با پولی که درمی‌آورد خرج
ما را می‌داد. حالا که زندانی شده است من خیلی سختی می‌کشم و شرایط بدی
دارم. او نباید زندان باشد چون واقعا به عمد این کار را نکرده است.

این
مرد در پاسخ به این سوال که اگر پسرش به عمد این کار را کرده ‌بود، باز هم
او را می‌بخشید، می‌گوید: بله او را می‌بخشیدم، اما از دادگاه برایش
درخواست مجازات می‌کردم. به هر حال آیدین پسر من است و تحت هیچ شرایطی دلم
نمی‌خواهد بمیرد و برایش درخواست قصاص نمی‌کردم، اما قطعا درخواست مجازات
می‌کردم، اما آیدین واقعا این کار را نکرده است.
۲۱-دي-۹۱ ۰۲:۴۳ عصر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
آگهی
ارسال پاسخ 


Bookmarks

چه کسانی کسی از این موضوع دیدن کردن
1 کاربردرحال خواندن این موضوع:
cookiemonster1234 (۱۵-خرداد-۹۹, ۰۹:۱۸ عصر)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

Powered by MyBB © 2002-2020
Persian Translation by MyBBIran.com ,My-bb.ir